محل تبلیغات شما
غول مخوفی سرش را از بام آسمان پایین آورده
دستش را روی کوه نهاده
سر خم میکند
داد میزند در گوش شهر
هر از چند گاهی مشت می کوبد به دور دست ها
کوپ کوپ تاپ تاپ صدای مشت هایش را می شنوم
در اتاقم را بستم
پنجره ها را هم کیپ کرده ام
با هر صدا مشتی می کوبد؛
دلم می لرزد.امروز 28 مرداد 1399دیشب پدر بزرگم را در خواب دیدم

الان سال 1399 هست و من یک عدد علی بنی هستم...

امسال هم از راه رسید

چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

تاپ ,مشت ,کوبد؛ ,دلم ,لرزد ,مرداد ,دلم می ,کوبد؛ دلم ,می کوبد؛ ,می لرزد ,لرزد امروز

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Kenneth's collection Kijk snel Nieuw voetbalshirt kopenTot 50% Korting گریه های بی بهانه هم اندیشی وب لژیون یکم مسافر محسن اصغری Dana's style bamikan ciacrochesar flatexbatsa خدمات برق صنعتی الکتروتیک